دوباره تش زده بر قلب نازک سیگار
هوای سرد و تو و فندک و پک سیگار
تو طبق عادت هر روز می نویسی باز
به روی صندلیت `عشق` با نوک سیگار
و سرفه می کنی و یاد حرفهای منی
که گفته بودم انگار با تو که سیگار،
برای حنجره ات خوب نیست دست بکش
و دست می کشی از آخرین پک سیگار
نه! جای پای کسی نیست جز خودت اینجا
فقط زمین و تن بی تحرک سیگار
کسی نمی رسد از راه، سخت می رنجی
و می روی که ببینی تدارک سیگار